روایتِ ویژه از زبانِ پدرِ شهیدِ مدافعِ حرم ، احمد مکیان
⬇️💭
سه شب قبل از ماه رمضان (۱۳۹۵)توی خواب می بینم که احمد شهید میشه ،
و به یکی از دوستان توی سوریه زنگ میزنم و خبر دار میشم که احمد زخمی شده ( یعنی شهادت رو یدفعه نگفتن )
و احمد روز اول _دوم ماه رمضان شهید میشه ولی به خانواده خبر نمیدم که ناراحت نشن این اول ماه رمضان و روز سوم خبر دادم که احمد شهید شده .
💡💯
وقتی کسی میخواد برود یه مجلس با شکوه و مجلل اول خودشو مرتب و منظم میکنه و بهترین ها رو میپوشد تا آمادگی رفتن به داخل این میهمانی رو داشته باشه .....
شهدا هم چند روز قبل از شهادتشون آماده این پذیرایی میشوند ( که در اینجا پدر شهید هم از آمادگی احمد توی خواب با خبر میشود ) .
⬇️ امام خمینی از این آمادگی خبر میدهد ...⬇️
شهدا در قهقهۀ مستانهشان و در شادی وصولشان عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون[۱]اند؛
و از «نفوس مطمئنهای» هستند که مورد خطاب فَادخُلِی فِی عِبادِی وادخُلیِ جَنَّتِی[۲]پروردگارند. اینجا صحبت عشق است و عشق؛ و قلم در ترسیمش برخود میشکافد.
{{ روحاللّهالموسوی الخمینی_ ۱۳۶۷/۰۷/۰۱ }}
۱ـ بخشی از آیۀ ۱۶۹ سورۀ آل عمران: «نزد پروردگارشان متنعم خواهند بود».
۲ـ سورۀ فجر، آیات ۲۹ و ۳۰: «در صف بندگان خاص من درآی، و در بهشت رضوان من داخل شو».
- ۹۵/۰۵/۰۳