نسل طوفان

وبلاگی برای معرفی شهدای آبادان و خرمشهر

وبلاگی برای معرفی شهدای آبادان و خرمشهر

نسل طوفان

این وبلاگ به جهت معرفی شهدای آبادان و خرمشهر با ایده فکری خادم الشهداء حاج احمد یلالی و همراهی شاگردان ایشان راه اندازی گردید.

نویسندگان

برای افتتاح تو سزاوارتری

| دوشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۶:۴۰ ب.ظ

ستوان عباس زارع

پایگاه چابهار به سبب قرار گرفتنش در منطقۀ محروم ، از جمله پایگاه هایی بود که امکانات کمتری نسبت به سایر یگانهای نیروی هوایی داشت. مسئولان وقت نیروی هوایی تصمیم گرفته بودند تامحرومیت را از چهره این پایگاه مهم و استراتژیک بزدایند. از این رو جناب سرهنگ یاسینی که از فرماندهان کاردان نیروی هوایی محسوب می شد و در امر سازندگی در نهاجا زبانزد خاص و عام بود در سال 1365 به عنوان فرمانده این پایگاه برگزیده شد. روزی خدمت ایشان رسیده و گفتم : جناب سرهنگ ! همانطور که می دانید خانواده های پرسنل امکانات رفاهی مطلوبی ندارند . اگر ممکن است دستور بفرمایید استخر شنا و باشگاه ورزشی در پایگاه درست کنند . در حالی که با تکان دادن سر پیشنهاد مرا تأیید می کرد رو به من کرد و گفت : در این فکر هستم

 



شهیدیاسینی




بلافاصله دستش روی دکمه آیفون (آوابر ) رفت و فرمانده پشتیبانی را به دفتر کارش احضار کرد . چند دقیقه بعد فرمانده پشتیبانی وارد اتاق فرمانده پایگاه شد و گفت :

-  قربان ! امری داشتید . بفرمایید .

شهید یاسینی گفت :  جناب سرهنگ ، از امروز 26 روز فرصت دارید استخر باشگاه افسران را حاضر کنید . پس از گذشت زمان مورد نظر برای بازدید می آیم . می خواهم در آن روز پرسنل و خانواده ها در آن شنا کنند . 

- چشم قربان .

از آن روز به بعد با تلاش شبانه روزی پرسنل تأسیسات و حمایتهای شهید یاسینی کار ساخت و ساز استخر آغاز و در زمان تعیین شده ( 26 ) آماده بهره برداری شد .روز عید فطر بود که شهید یاسینی وجمعی از پرسنل و فرزندان ذکور آنان برای افتتاح استخر درمحل گرد آمده بودند . رئیس تربیت بدنی پایگاه از جناب سرهنگ یاسینی درخواست کرد پرچم سه رنگ را با قیچی قطع و رسماً استخر را افتتاح کنند . فروتنی و تواضعی که در وجود این فرمانده خوب وجود داشت باعث شد تا از این کار سرباز زند و هر چه اصرار کرد نپذیرفت و مرتب می گفت : من کاری نکرده ام ، آنهایی که زحمت کشیده اند باید استخر را افتتاح کنند .

در این حال نگاهش را به درون جمعیت چرخاند و کارگر لوله کشی که از کارگران محلی  و بلوچ بود و در ساخت استخر زحمت فراوانی کشیده بود به جلو فرا خواند . وقتی آن کارگر نزدیک آمد قیچی را به دستش داد و گفت : عموجان ، ببر شما برای این کار از هر کس دیگر سزاوارتری . پرسنل از این عمل شهید یاسینی چنان دچار شور و شعف شدند که اشک شوق در چشمانشان حلقه زد . لحظه ای بعد با صلواتی غرّا نوار سه رنگ پاره شد و در آن روز ، جمع حاضر به همراه فرمانده فداکار خود تنی به آب زدند و شنا کردند .

منبع: کتاب انتخابی دیگر

تحقیق و تألیف : گروه پژوهش و نگارش انتشارات عقیدتی سیاسی نیروی هوایی ارتش


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی