هنرمندی در جبهه ها
- ۱ نظر
- ۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۰۴
مکتب بسیج، مکتب مجاهدت معنوی و مخلصانه
است. این مجاهدت، برای ملت و کشور و بالاتر از همه برای دین خدا و سرافرازی پرچم
آزادگی اسلامی در همهی دنیاست. این مجاهدت خطراتی دارد. بالاترین خطر برای انسان،
جان باختن است. در مکتب بسیج، نام این جان باختن «شهادت»
است. شهادت بالاترین ارزش عاشورایی انسان و بالاترین ارزش در معیار ارزشهای معنوی
است. در روایت وارد است: «فوق کل ذی برّ برٌّ حتی یقتل الرّجل فی سبیلاللَّه»(۱)
بالاتر از هر فضیلتی، ارزشی و معنویتی، ارزش دیگری وجود دارد، تا وقتی که فرد به شهادت
میرسد، که بالاترین ارزشهاست. آن معنای جهاد است و این معنای شهادت است.
1384/06/02
وی با بیان اینکه عملیات ثامنالائمه عملیات مشترک بین ارتش، سپاه و نیروهای مردمی بود، اظهار داشت: دلیل نام گذاری این عملیات به ثامن الائمه حضور فرمانده لشکر 77 خراسان در منظقه دشت ذوالفقاریه و انجام عملیات در آن منطقه بود.
وی ادامه داد: ناکامی صدام(دیکتاتور سابق عراق) در انجام عملیات پس از مواجهه با اتحاد ارتش، سپاه، بسیج، مردم، جهاد سازندگی و همفکری و هماهنگی شکل گرفته بین آنها رقم خورد.
صادقی تصریح کرد: دیکتاتور سابق عراق با وجود ادعای خود مبنی بر محاصره آبادان درصدد بهره بردن از موقعیت جغرافیایی آبادان برای تسخیر و محاصره آن بود.
وی تاکید کرد: عملیات ثامن الائمه(ع) به دلیل قرار گرفتن در شرق رودخانه کارون و برخورداری از اهمیت سیاسی، نظامی و تاکید حضرت امام(ره) بر شکسته شدن حصر آبادان انجام شد.
صادقی گفت: انجام عملیات ثامنالائمه(ع) نخستین، بزرگترین و تاثیرگذارترین عملیات نظامی رزمندگان اسلام با گستردگی ۱۵۰ میلیون کیلومتر مربع، سرنوشت جنگ رادر امتداد آن تغییر داد./باشگاه خبرنگاران
من کتابهایی را که میخوانم، معمولاً پشتش یادداشت یا تقریظی مینویسم؛ یعنی اگر چیزی به ذهنم آمده، پشت آن یادداشت میکنم. این کتاب «فرماندهی من» را که خواندم، بیاختیار پشتش بخشی از زیارتنامه را نوشتم: «السّلام علیکم یا اولیاءاللَّه و احبّائه»(۱). واقعاً دیدم که در مقابل این عظمتها انسان احساس حقارت میکند. من وقتی این شکوه را در این کتاب دیدم، در نفس خودم حقیقتاً احساس حقارت کردم.۱۳۷۰/۰۴/۲۵
رئیس جمهور آمریکا برای نجات این گروگانها [لانه جاسوسی] دست به حملهی نظامیِ پنهانی و شبانه به ایران زد. جاسوسانشان را در اینجا بسیج کردند، مقدمات فراوانی فراهم کردند، آدم دیدند، جا دیدند، با هلیکوپتر و هواپیما حمله کردند، آمدند که طبس پیاده شوند و از آنجا بیایند و به خیال خودشان گروگانها را خلاص کنند و ببرند؛ که آن ماجرای معروف طبس اتفاق افتاد، خدای متعال آبروی اینها را برد، هواپیماها و هلیکوپترهاشان آتش گرفت و مجبور شدند از همانطبس برگردند و بروند. ۸۹/۰۸/۱۲
آدم چندوجهی ای بود. از سویی جنگنده و نظامی به تمام معنا و از دیگر سو لطیف و هنرمند! توی یک درگیری که آتش تهیه شدید دشمن نفسمان را بند آورده بود. یک شیار ، دور از دید دشمن گیر آورده بود و خشاب هفتادتایی گذاشته بود روی اسلحه و ÷شت سرهم می فرستادشان جهنم. کلی جنازه از بعثی ها روی هم تلنبار کرد.
کردستان که بودیم، کمترین فراغتی که دست می داد، قلم مو و رنگی می خرید و می رفت روی دیوار خونه های کردها را رنگ زمینه می زد و یک شعار یا حدیثی می نوشت. خطش معمولی بود اما همتش عالی
مادر شهید حمیدطلاوری، مادری صبور و خانواده ای مقاوم . از دوران کودکی با خانواده طلاوری آشنائی کامل دارم . به خاطر وابستگی خانوادگی خیلی نزدیک که با آن خانواده محترم داشته ام حمید را کاملا" می شناختم . محل سکونت آنها در ان پارکی بود که مسئولیت نگهداری و اداره آن به عهده پدر خانواده بود . در آن محل وسایل بازی برای نوجوانان قرار داشت و شبها با پخش فیلم ، آن محل پاتوقی شده بود برای بچه های محله و حتی ما که از احمدآباد به شوق استفاده از این امکانات به آنجا می رفتیم . حمید از همان کودکی پسری پاک و مخلص و فعال بود و عزیز دردانه خانواده و فامیل . با شروع جنگ تحمیلی با استقرار خانواده در رامهرمز برای ادامه ادای وظیفه مجددا خود را به آبادان رساند و در کنار همرزمانش به دفاع از مرزهای کشور اسلامیمان پرداخت . پسر عمه او که خود از نیروهای ارتش و در نیروی دریایی خدمت میکرد و به خاطر رشادتهایش که مسئول تدارکات و آب رسانی به پایگاه دریایی را داشت و در چندین نوبت تشویق شده بود می گوید دو روز قبل از شهادتش او را در خرمشهر دیدم . به او اصرار کردم که سری به خانواده اش بزند و یا لااقل برای استراحت به آبادان بیاید . حمید لبخندی زد و گفت فعلا" شهرم اینجاست و خانواده ام اینهایی هستند که در کنارشان درحال دفاع از شهر هستم. از خداوند متعال برای خانواده طلاوری طلب صبر و محشور شدن با حمید را دارم . ضمنا" از خانواده طلاوری شهیدی دیگر به نام داریوش بیگدلی بود که در مدرسه نوشیروان در لین چهار احمدآباد درس می خواند . او نیز مانند حمید پسری فعال بود و در دوران انقلاب به شدت فعالیت می کرد و در تمام تظاهرات و در گیری های خیابانی در کنار بچه ها بود. در روز بیست و یکم بهمن در یکی از درگیری های خیابانی در حوالی لین هفت تا لین چهار احمدآباد با تعدادی از بچه های محل که داریوش نیز همراهمان بود با نیروهای کلانتری پنج آن زمان درگیر که با شروع تیراندازی من و تعدادی از همراهان به لین دو احمدآباد پناه بردم و دیگر داریوش را ندیدم . عصر آن روز همراه پدرش تمامی بیمارستانها و حتی گورستان را سرکشی کردیم متاسفانه اثری از او نیافتیم تا فردای آن روز جسد او و نادر و چند نفر دیگر را در انبار عباسی سرمایه دار معروف که روز قبل در اثر هجوم بچه ها دچار آتش سوزی شده بود یافتند .
به نقل از وبلاگ abadan-ahmadabadi.blogfa.com
آقای غلامرضا فرد
گلزار شهدای آبادان یادمان بیش از یکصد وهفتاد و هفت شهید گمنام که در جنوبی ترین نقطه مرزی ایران با عراق در منطقه ای به نام ذوالفقاری آبادان قرار گرفته همچون برگ زرینی در تاریخ دفاع مردمی ملت ایران می درخشند.
کره زمین، نمادی از جهانی بودن و تأکید بر حضور بینالمللی سپاه در عرصههای مختلف جهانی است و وجود این نماد گویای جهانشمول بودن راه و اعتقاد پاسداران انقلاب اسلامی است.
گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری فارس- با تشکیل جلسات برای تعیین اساسنامه سپاه در اسفند 57 و فروردین 58، یکی از مواردی که در باره آن نیز بحث شد، آرم این تشکیلات بود.
پس از یک ماه و نیم، 3 آرم مجزا با مشخصاتی که مد نظر بود و با شاخصههای نظامی، عقیدتی و قرآنی برای این نهاد تازه تأسیس طراحی شد که از میان آنها، آرم فعلی مورد تایید قرار گرفت.
«لا»: منبعث از «لا اله الا الله» و بیانگر دیدگاه و تفکر عقیدتی سپاه است. به این معنا که تفکر غیراسلامی و غیرقرآنی از سوی این نهاد قابل قبول نیست.
ستوان عباس زارع
پایگاه
چابهار به سبب قرار گرفتنش در منطقۀ محروم ، از جمله پایگاه هایی بود که امکانات
کمتری نسبت به سایر یگانهای نیروی هوایی داشت. مسئولان وقت نیروی هوایی تصمیم
گرفته بودند تامحرومیت را از چهره این پایگاه مهم و استراتژیک بزدایند. از این رو
جناب سرهنگ یاسینی که از فرماندهان کاردان نیروی هوایی محسوب می شد و در امر
سازندگی در نهاجا زبانزد خاص و عام بود در سال 1365 به عنوان فرمانده این پایگاه
برگزیده شد. روزی خدمت ایشان رسیده و گفتم : جناب سرهنگ ! همانطور که می دانید
خانواده های پرسنل امکانات رفاهی مطلوبی ندارند . اگر ممکن است دستور بفرمایید
استخر شنا و باشگاه ورزشی در پایگاه درست کنند . در حالی که با تکان دادن سر پیشنهاد
مرا تأیید می کرد رو به من کرد و گفت : در این فکر هستم
شهید بهمن عیدانی
برادر و خواهرانم! من شما را به خون خود قسم می دهم که در راه خدا بیشتر گام بردارید و از شما میخواهم همچون زینب سلام الله علیه دنباله رو حسین علیه السلام باشید. دوستان عزیزم از شما میخواهم که در راه خدا گام برداشته و در راه اسلام از فدا کردن جان خود دریغ نکنید من شما را شفاعت میکنم.
سرپرست گروه تواشیح باقرالعلوم استان خوزستان گفت: به دلیل درگیر بودن تعداد زیادی از افراد برای اجرای تواشیح، قدرت جذب مخاطب و جوانان به فعالیتهای دینی در تواشیح بالاتر از سایر فعالیتهای قرآنی است.
محمدسعید سعیدیزاده، سرپرست گروه تواشیح باقرالعلوم استان خوزستان، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، به ارائه توضیحاتی در مورد این گروه پرداخت و گفت: گروه تواشیح باقرالعلوم متشکل از جمعی از قاریان و حافظان برجسته قرآن کریم شهرستان آبادان است که از 18 سال پیش فعالیت خود را آغاز کرد و تا کنون مقامهای مختلفی را در سطح استانی و کشوری به دست آوردهایم.
وی در ادامه به بحث در مورد مسابقات تواشیح، ابتهال و همخوانی قرآن کریم در کشور پرداخت و افزود: مسابقات تواشیح در کشور از سطح مناسبی برخوردار است و ما هر سال شاهد پیشرفت گروههایی که حضور دارند هستیم. مطمئناً برگزاری مسابقات تواشیح در ارتقاء سطح گروهها بسیار اثرگذار است.
سرپرست گروه تواشیح باقرالعلوم استان خوزستان در پاسخ به این سؤال که تواشیح استان خوزستان دارای چه جایگاهی در کشور است، تصریح کرد: اکثر جامعه تواشیح کشور این واقعیت را قبول دارند که اساتید بزرگ کشوری از استان خوزستان هستند که از جمله آنها میتوان به مهدی دغاغله، خانچی، ناصر دغاغله و سایر اساتید اشاره کرد. شما اگر نگاهی به مسابقات تواشیح در مرحله استانی در خوزستان داشته باشید متوجه خواهید شد گروههای بسیار زیادی در مسابقات حضور دارند و این گروهها از سطح بسیار بالایی هم برخوردارند.
محمدسعید سعیدیزاده در ادامه گفتوگوی خود با خبرگزاری ایکنا اظهار کرد: تواشیح این ویژگی را دارد که به تنهایی میتواند چندین خانواده را درگیر خود کند یعنی با توجه به اینکه کار تواشیح یک کار گروهی است بنابراین برای اجرای آن افراد زیادی که گاهی بیش از 10 نفر هم هستند درگیر اجرای تواشیح میشوند و در روند اجرا هم این افراد و هم خانوادههای آنها درگیر تواشیح میشوند. بنابراین یک گروه تواشیح ظرفیت جذب تعداد زیادی از افراد را به فعالیتهای دینی و قرآنی دارد و از این حیث در بین سایر فعالیتهای قرآنی منحصر به فرد است.
سرپرست گروه تواشیح باقرالعلوم استان خوزستان گفت: در بعد جذب مخاطب توسط تواشیح و نیز لزوم اجرای آن باید کاری ارائه شود که مستمع بتواند اشعار را راحت متوجه شود. یعنی اگر قرار است این متوجه شدن با خواند اشعار فارسی باشد بلا اشکال است و باید این کار صورت بگیرد.
وی در پاسخ به این سؤال که به نظر شما در تواشیح منعی برای استفاده از اشعار فارسی وجود دارد یا نه، گفت: در این بخش نظرات مختلف و گاهاً سلیقهای وجود دارد. من خودم شخصاً علاقه به اجرای محض عربی دارم اما به هر حال باید به مخاطب نیز توجه داشت و سطح شنونده و مخاطب را در اجرای تواشیح مورد توجه قرار داد.
سعیدیزاده در بخش دیگری از این گفتوگو به بحث در مورد استفاده از آهنگ و معنا و مفهوم در تواشیح اشاره کرد و افزود: به نظر من در تواشیح نباید تنها به آهنگ و یا به معنا و مفهوم توجه داشت یعنی یکی را فدای دیگری کرد بلکه باید این دو را در کنار هم جهت تکمیل یکدیگر مورد استفاده قرار داد.
سرپرست گروه تواشیح باقرالعلوم خاطرنشان کرد: اگر شعر قوی و محکم باشد اما آهنگ مناسبی بر روی آن ننشیند اثرگذاری خود را از دست خواهد داد و مستمع را خسته خواهد کرد. خلاف این قضیه در مورد معنا و مفهوم نیز صادق است.
بخش پایانی گفتوگوی
سرپرست گروه تواشیح باقرالعلوم استان خوزستان در مورد مشکلات موجود بر سر
راه تواشیح در کشور بود، وی در این بخش گفت: متأسفانه مشکلات بسیار زیادی
بر سر راه تواشیح وجود دارد که مهمترین آن بیتوجهی به تواشیح است. این
بیتوجهی باعث میشود که جوانان گرایش کمتری برای تشکیل گروههای تواشیح
داشته باشند.
سعیدزاده اظهار کرد: مشکلات دیگری هم وجود دارد که همه
آنها به نوعی ناشی از همین بیتوجهیها است که از جمله آن میتوان به عدم
کمک مالی به گروههای مختلف تواشیح در سطح کشور اشاره کرد.
مقام معظم رهبری در جمع خانواده این عزیز نیز فرمودند:
- من به شهید یاسینی خیلی امیدوار بودم من همین حالا به ایشان (سرتیپ بقایی فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش) می گفتم خیلی به این جوان امید داشتم برای آینده، ولی حالا خداوند متعال این جوری مقدر کرده بود، چاره ای نیست باید تحمل کرد و این تقدیرات الهی است.