حماسه ذوالفقاری نقطه عطف جنگ بود
- ۰ نظر
- ۰۹ آبان ۰۳ ، ۱۶:۱۹
حمید خیلی با محبّت بود در یکی از تابستان ها که مدارس تعطیل بود چند ماه را کار کرده بود وقتی دستمزدش را گرفت به جای این که برای خودش خرج کند و مثل پسرهای هم سن و سالش به فکر سر و تیپ خودش باشد، بیشتر دستمزدش رو داد وبرای من گردنبند طلا خرید. چون می دید با حقوق کارگری،آقام نمی تونه از این خرج ها بکنه و فکر می کرد خواهرش ممکنه احساس کمبود بکنه. حمید قلب مهربان و روح بزرگی داشت. 《خاطره ازخواهر شهید》
پیام "حسین(ع)" ، جانبازی و فداکاری است. ایثار خالصانه و مومنانه است. نفی هر گونه وابستگی های غیر توحیدی است و اسلام به اعتبار این حماسه ها زنده بوده است. این حماسه ها که از توبه آدم شروع و با قربانی اسماعیل تداوم، و در بدر و خندق بارور، و در کربلا تجلی شکوهمند یافت، در این جنگ تحمیلی مراحل اوج خود را یافته است که در حماسه های شما پدیدار و جاوید شده است.
همسر عزیزم! رنج و درد بزرگ من این بود که برخلاف تو هرچه فکر کردم دیدم هیچگاه در این مدت نتوانستهام همراه و همسر خوبی برای تو بوده باشم.
صحبتهایت به من دلداری داد و بر امید و شوقم افزود و از آن طرف به بعد بود که دیگر دوریتان و جدایی از شما برایم سنگین نیامد و میدانم تو با این حرفها و با این همه تأکید از لذت و راحتی در کنار هم بودنمان گذشتی و محرومیت و رنج و فداکاری را پذیرفتی و بیشک شما (تو و فرزندم) که زندگی و لذت و راحتی و همهچیزم هستید باید فراموش میشدید تا من بتوانم رها شوم و به راهی پرافتخار گام بردارم.
و چگونه خدا را سپاس بگزارم در زمانی که امتحان فرا رسیده است و ابتلا و محنت آغاز شده است،
با ایمان و اطمینان به تو هر بند و باری را از پا و دوش خویش آزاد و رها میبینم و تو مرا در رستن از چاه و چاله و بیراهه یاری دادهای و اکنون دغدغه از دست دادن هر چیزی را، حتی تو و فرزندم را خود از دلم بیرون کشیدی و ناچارم نساختی که از شریفترین موهبت خدا یعنی شهادت، روی برتابم. بلکه یاری فراوانم رساندی.
رزمنده ای با هنر
یار امام و رهبر
سوی خدای اکبر
پر زده چون کبوتر
حاج صفر دلاور، حاج صفر دلاور
یاور رزمندگان
پیرو راه قرآن
به سوی باغ جنان
کرده لباس سفر
حاج صفر دلاور، حاج صفر دلاور
رنجبرنیکونهاد
عمری به رزم وجهاد
بال وپرخود گشاد
به وقت رزم وخطر
حاج صفر دلاور، حاج صفر دلاور
به عشق رب و دود
به جان ودل می نمود
به درگه او سجود
لیل و نهار و سحر
حاج صفر دلاور، حاج صفر دلاور
زراه عشق و صفا
به عهد خود با خدا
نموده هردم وفا
هماره، از هر نظر
حاج صفردلاور، حاج صفردلاور
شاعر: اسماعیل سوری
سنگین و باوقار،خوش اخلاق،خوش مرام،خوش برخورد، رشید بود
《حجت الله کاظمی ، همرزم شهید》
اهل تهجد بود اهل شب زنده داری بود سیمش وصل بود.....
《آقای ارشدی ، همرزم شهید》
قبادی نیا اینقدر اخلاقش عالی بود که من فکر نمیکنم به نیروهاش حتی تو گفته باشه ، اینقدر این شخص وارسته و خوش اخلاق بود خیلی انسان خود ساخته ای بود !
《سید کریم حجازی همرزم شهید 》
حمید فوق العاده آدم خاکی راحت و مدیری بود ضمن اینکه مثلا اون گفت و گوش و خنده هاش که خنده های خیلی خاصی هم داشت، یه قهقهه ای می زد ته کلامش یعنی تو خنده اش قهقهه میومد ضمن اینکه به این راحتی ارتباط می گرفت با بچه ها ولی یه آدمی هم بود که مدیریتش، مدیریت حساب شده بود و ذهن تشکیلاتی داشت و ذهن تشکیلاتی کمکش می کرد
《خاطره از همرزم شهید، آقای محمود امیری》
سردار شهید حاج سعید سیاح طاهری بعد از تشکیل بسیج به فرمان امام خمینی (ره)، در زمان فرماندهی «حمید قبادینیا» به عضویت بسیج آبادان درآمد و در آغاز جنگ تحمیلی، از آبادان دفاع کرد.
وی در سال ۶۰ به عضویت سپاه آبادان درآمد و پس از قبادینیا، فرماندهی سپاه آبادان را عهدهدار شد. حضور در دفاع مقدس و آغاز مجروحیتها در آذر ماه سال ۶۰ نیز طی یک عملیاتی مجروح شد و یکی از انگشتان دستش را از دست داد، چندی بعد دوباره به جبهه آبادان بازگشت و همواره پرتلاش و در اغلب عملیاتها حضور مستمر داشت.
وی در پنجم آذرماه سال ۶۵ در خلال عملیات کربلای ۵، دچار مجروحیت شدیدی شد که منجر به از دست دادن چشم راست و شنوایی گوش چپ شد، همچنین عصب دست چپ وی نیز در این عملیات منقطع شد. پیش از آن نیز وی در عملیاتهای فتح المبین و آزادسازی خرمشهر حضور داشت. شرکت در آزمونی دیگر با شروع جنگ سوریه، سعید به طور داوطلبانه برای حضور در این نبرد و آموزش نیروهای جوان سوری و لبنانی اعلام آمادگی کرد و موفق به اخذ اجازه جهت حضور در سوریه شد. وی در آنجا وارد تیپ سیدالشهدا شده و کار خود را با آموزش تخصصی موشکهای هدایت شونده تاو، کورنت و مالیوتکا در رزم زمینی آغاز کرد.
وی همچنین در مقطعی آموزش موشکی نیروهای زینبیون پاکستان و فاطمیون افغانستان واقع در منطقه حلب را برعهده داشت که در نهایت ظهر روز ۲۳ دی ماه ۱۳۹۴ در حالیکه جهت بازدید منطقه خان طومان به همراه شهید شیخ جابر زهیری عازم شده بود با گلوله خمپاره معارضین سوری مورد هدف قرار گرفت و هردو کشته شدند.
فعالیتهای جهادی مؤسس جشنواره دانش آموزی فیلم دفاع مقدس راه اندازی جشنوارههای دانشجویی فیلم دفاع مقدس برگزاری مسابقات کتابخوانی کتاب دا، کوچه نقاشها، دختر شینا، بابا نظر و… برای گروههای دانش آموزی، معلمان و کارکنان بیمارستان میلاد، مهمانداران هواپیما و همچنین در زندان ها پایهگذار حضور مددجویان زندانی در سفرهای راهیان نور شهادت او در آخرین سفر به سوریه، هنگام شناسایی شمال منطقه خان طومان به همراه دوست و همراهش «شیخ جابر زهیری» مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و در 23دیماه 94، دقیقا 29سال پس از سالروز مجروحیتش در 23دیماه 65، به شهادت رسید و روح بلند و ملکوتیاش به آسمان پرکشید.