نسل طوفان

وبلاگی برای معرفی شهدای آبادان و خرمشهر

وبلاگی برای معرفی شهدای آبادان و خرمشهر

نسل طوفان

این وبلاگ به جهت معرفی شهدای آبادان و خرمشهر با ایده فکری خادم الشهداء حاج احمد یلالی و همراهی شاگردان ایشان راه اندازی گردید.

نویسندگان

شهید اسماعیل امینی پور شبانکاره

| پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۱۹ ق.ظ

شهید اسماعیل امینی پور شبانکاره

همصدا با حلق اسماعیل!                             
امـت مسلمان ایران قـدر و شکرگزارى این نعمت را بعمل آورید و از بت شکن زمان، خمینـى کبیر اطاعت نمائید که افتـخار و سعـادت دنیـا و آخرت شما مى‌باشد.
حلالم نمائید و اگرسعادت نصیبم گردید و شهید شدم، مرا در آبادان دفن نمائید.

شهید "اسماعیل" امینی پور شبانکاره، از شهدای بسیجی متولد سال 1345 در شهرستان آبادان می باشد ، وی تا پایان دوره ابتدایی درس خواند و پس از سالها حضور در جبهه، در سال 1362 در پنجوِین عراق به شهادت رسید. پیکر مطهرش سالها در منطقه بر جای ماند و پس از تفحص در سال 1378 به خاک سپرده شد.

پاسدار شهید سامی(سلمان)

واخر پاییز ۵۹ بود.در نخلستانهای ذوالفقاری در قبضه خمپاره ی کمیته عشایر که سلمان فرمانده اش بود خدمت می کردم. متوجه شدم که سلمان در زمان هایی خاص، بدون اطلاع مقر را برای دقایقی طولانی ترک می کرد.
یکبار در حال گشت زنی بودم که از دور سلمان را دیدم که در کنار خانمی نشسته است. نزدیک تر که شدم دیدم که در حال غذا دادن به یک پیرزن است. سلمان با اشاره به من فهماند که "چیزی نگو و بنشین!"
بعد از انجام امورات شخصی پیرزن، به سمت مقر حرکت کردیم.
توی مسیر سلمان گفت: سعید! شتر دیدی ندیدی ها! گفتم: قضیه چیه؟ گفت: یک روز در حال عبور از خیابان بودم که صدای کمک خواستن زنی را شنیدم! نزدیک که شدم دیدم پیرزنی در نهر آب پر از خار و خاشاک افتاده و چون نابیناست توان خارج شدن را ندارد. او را بیرون آوردم و از آن وقت تا به حال، هر روز غذایم را می آورم و به غذا دادن، نظافت و انجام کارهایش مشغول می شوم. (راوی: برادر جانباز سید سعید ساجد)

     🔸۲۴ تیرماه ۱۳۶۰سالروز شهادت فرمانده عملیات کمیته عشایر"انقلاب اسلامی" آبادان، پاسدار شهید سامی(سلمان)برقول گرامی باد

سالروز شهادت یوسف ماحوزی

| سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۰۲ ق.ظ

یوسف ماحوزی

حُسن یوسُف! 

  نام: یوسف ماحوزی
پدر و مادر: جواد و آمنه
تولد: ۱۳۴۱/۶/۳۰ / آبادان
شغل: کارگر شرکت نفت
شهادت:۱۳۶۱/۴/۲۴ / شلمچه
یگان اعزام کننده : بسیج

محل دفن: بهشت اکبر اَهرَم-بوشهر   مدرک تحصیلی: راهنمایی
عملیات: رمضان 

    🔸یک روز زن همسایه به من گفت: خانم ماحوزی این چه حرفهاییه که به یوسف یاد می دید؟ بد میشه برامون ها! گفتم: مگه چی میگه؟ گفت میگه: خودم باید شاه را بیرون کنم. مگه خودم چِمِه؟ خودم باید بجای شاه بنشینم! اون موقع یوسف ۴ ساله بود.  

    🔹 می گفت باید جان خودم را فدای امام کنم و برای معرفی امام همه کار می کرد. برای بزرگترها عکس و اعلامیه توزیع می کرد؛ به بچه های کوچک شیرینی و شکلات می داد و بهشون می گفت مرگ بر شاه بگید!

   🔶بهش گفتم پدرجان شما 3 ساله که میری جبهه. دین خودت را ادا کردی دیگه! جواب داد: پدر مقصد ما معلوم است تا پیروزی بر کفار ستمگر اگر جانم را هم فدا کنم از جبهه دست بر نمی دارم.

سالروز عروج شهیدمفقودالاثر حسن روشنگر

| سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۰۱ ق.ظ

حسن روشنگر

 دیدبان!

  بعد از فتح خرمشهر حسن را دیدم.خاطره جالبی از اسارتش برایم تعریف کرد: وظیفه انجام شناسایی درآنسوی کارون را بعهده داشتیم که با بیسیم چی همراهم به دام نیروهای بعثی افتادیم!بعثی ها درحال عقب نشینی بودندو شدیدا به اطلاعات نیاز داشتند.سرهنگ بعثی ازمن پرسید: درمحورتان چه تعداد نیرو دارید؟ با لبخند جواب دادم: چند یگان از سپاه، ارتش ونیروهای بسیجی! نیروی دیگر بعثی به سرهنگ گفت که تسلیم شویم! من هم این پیشنهاد را تاییدکردم که ناگهان سرهنگ یک سیلی آبدار به صورتم زد و دستور داد ما را به بصره ببرند . درمسیر شلمچه بودیم که ماشین مورد هدف رزمندگان اسلام قرارگرفت و زخمی وخونین توسط بچه ها نجات پیدا کردیم!

🔹حسن دیدبان بود و وظیفه اش شناسایی مواضع دشمن.چندروزقبل ازعملیات رمضان دیدمش؛خیلی خوشحال بود. می گفت دیروز همین جا به محضر سیدالشهدا مشرف شدم ولی از محتوای حرفها چیزی نگفت. چند روز بعد به شهادت رسید و سِرّ نجوای عاشقانه اش فاش شد.

(راوی:برادر رزمنده فرهاد فرحیدر) 

   💠۱۳۶۱/۴/۲۴سالروز عروج شهیدمفقودالاثر حسن روشنگر است.

ستاره ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد!

| دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۰۷ ق.ظ

رسول روشندل

🔸مثل همه مردم ایران، "فتح خرمشهر" برایش رویایی شیرین بود؛ که محقق شد. 

   🔹مثل اویس قرنی، دیوانه وار عاشق دیدار امام خود بود، اما زیرکانه عمل به دستورش را بر دیدار رویش ترجیح داد؛ و ماند.

  🔸شب آخر و در آخرین دیدار، دستان مادر را بوسید و گفت: به جبهه میروم و بعداً درس نیمه تمامم را ادامه می دهم؛ و رفت.                                              💠"رسول روشندل" ۱۹ ساله به جبهه رفت، در عملیات رمضان به شهادت رسید و مکتب نرفته، معلمِ صد مدرّس شد!  

   ▫️ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد  

   دل رمیده ما را رفیق و مونس شد

   نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

    به غمزه مسئله آموزِ صد مدرس شد

       "حافظ شیرازی"

بسیجی مخلص، "سعید نصاری"

| دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۰۶ ق.ظ

سعید نصاری

 

عقل می گوید بمان؛ عشق می گوید برو!

🔸چند روز قبل از شروع عملیات،
خانواده بهش گفتند نامزدت آمده شیراز، بیا تا مراسم عقدتان را برگزار کنیم.
همان روزها هم برای شرکت در دوره سپاه اسمش درآمده بود.
نه عقد کرد و نه به دوره سپاه رفت! 

  می گفت: برای این کارها وقت هست الان عملیات در پیش داریم نباید از شرکت در عملیات جا بمانم!
عملیات رمضان شروع شد، بسیجی مخلص، "سعید نصاری" در روز دوم عملیات مورخ ۱۳۶۱/۴/۲۳ در هلالی کوشک به شهادت رسید.

   💠عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو ؛ و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود، اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه ی خورشید نَبُرد، عشق را در راهی که می رود، تصدیق خواهد کرد؛ آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصله ای نیست.  "فتح خون-شهید سیدمرتضی آوینی"

می روم مادر که اینک کربلا می خوانَدَم!

| دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۰۶ ق.ظ

هوشنگ قاسمی زاده

🔸منتظر تولد بچه شان بودند.نذر کرد که اگر دختر شد اسمش فاطمه باشد و در گرمترین روزهای تابستان روزه بگیرد.

🔹فاطمه ۴ ماهه بود که قصد رفتن به جبهه را کرد. گفتم: من با این بچه‌، تنها چه کنم؟ گفت: فاطمه ما هم مثل فاطمه هایی که پدرشان شهید شده! 

🔸روزهای آخر نوحه های آهنگران را می خواند و برسینه میزد.با۲برادر و۲داماد خانواده به جبهه رفت وسرانجام فرزند《حسن و مادرِ شهیدش شهربانو》،بسیجی هوشنگ قاسمی زاده در۱۳۶۱/۴/۲۳(۲۱ ماه رمضان)با زبان روزه در عملیات رمضان به شهادت رسید. 

   💠می روم مادر که اینک کربلا می خواندم
از دیار دور یار آشنا می خوانَدم
مهلت چون و چرایی نیست مادر،الوداع!
زان که آن جانانه بی چون و چرا می خواندم   
وای من گر در طریق عشق کوتاهی کنم
خاصه وقتی یار با بانگ رسا می خواندم
بانگ «هل من ناصر»از کوی جماران می رسد
در طریق عاشقی روح خدا می خواندم
می روم آنجا که مشتاقانه باحلقوم خون
جاودانْ تاریخ ساز کربلا می خواندم

من یَمُت یَرَنی!

| دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۰۳ ق.ظ

شهیدهادی فیصلی نژاد

با هادی مشغول خواندن دعای توسل بودیم. به نام امام عصر(ع)که رسیدیم پیک گردان گفت:نیّری حرکت کن! با رمز (یاصاحب الزمان) درتاریکی شب به سمت دشمن که در۲کیلومتری ما بود راه افتادیم.باران گلوله برما و ارتشیها شروع به باریدن کرد.کمتراز۵۰مترتاخاکریزهافاصله داشتیم.در این لحظات سخت باید خمیده وگاهی سینه خیز می رفتیم.زمین اطرافمان سوراخ سوراخ شده بود.دراین لحظه ناگهان هادی بلند شدوفریاد زد مگر امام زمان را روی خاکریز نمی بینید؟ پس چرا حرکت نمی کنید؟ این حرف ایمان مضاعفی در نیروها ایجادکرد. هادی دستم را گرفت. همه بلندشدیم و به سرعت به خاکریزها حمله کردیم. خط مستحکم دشمن شکسته شد و سرانجام هادی به برادرشهیدش محمدپیوست. 

*راوی:عباس نیّری/فرمانده گروهان-تیپ امام سجاد(ع)

💠۱۳۶۱/۴/۲۳سالروزشهادت بسیجی شهیدهادی فیصلی نژاد است.

هنگام شهادت هادی دخترش۳ساله بودوپسرش محمدجواد ۶ ماه بعد از شهادتش بدنیا آمد.

     🔸ای که گفتی"فمن یمت یرنی"جان فدای کلام دلجویت▫️خواهم که روزی هزارمرتبه من،مُردمی تا بدیدمی رویت 

✳️هرکه بمیرد مرا می بیند. امام علی(ع)

کرامتنا الشهاده!

| شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۴۱ ق.ظ

شهید فرید ادیبی سده

کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست.
امام سجاد(ع) /بحار الانوار، ج45،ح۱۱۸
🔸فرید زاده شهر آبادان در سال ۱۳۴۶ می باشد که با شروع جنگ تحمیلی، خانواده وی به شهر دزفول مهاجرت نمودند و او در این شهر به ادامه تحصیل پرداخت.
در حین تحصیل بصورت بسیجی با مسجد محل در خصوص گشت های شبانه و حفظ و حراست از اموال مردم همکاری بسیار مثمری می نمود و با فراگیری اصول نظامی از طریق سپاه پاسداران دزفول به جبهه اعزام گردید و در منطقه پدافندی شلمچه مشغول به مقابله با دشمن بعثی شد. وی بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن، پیکر مطهرش "آماج ترکش ها" شد و بشدت مجروح گردید و در همان منطقه در تاریخ ۱۳۶۶/۴/۲۲ به شهادت رسید.                                     🔹پیکر پاک《شهید فرید ادیبی سده》 طی مراسم با شکوهی تشییع و تدفین گردید و در گلزار بهشت علی دزفول آرام و قرار ابدی یافت.

رندان تشنه لب!

| شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۴۰ ق.ظ

 

محمود صنگورنژاد

 

 

  کنار تکیه امام حسین(ع) خاطرات خدمت خود و برادرم محمود را در محرم سالهای قبل مرور و از آقا گله می کردم که چرا بعد از گذشت ماهها خبری از اسارت، شهادت و حتی پیکر محمود نیست! آن شب خیلی گریه کردم و به خواب رفتم. 

   در عالم رویا کاروان امام حسین(ع) را در راه کربلا دیدم.جلوی راه کاروان نشسته بودم.ماجرا را پرسیدند؛ به حضرت عباس(ع)علت را عرض نمودم.با اشاره آقا، علمدار کاروان فرمودند: دستهایت را بالا بگیر. شیئی را به بالا پرتاب کردند که در برخورد با دستهایم علامت سبز و قرمزی برجای گذاشت! از جلوی کاروان به کناری رفتم!  ازخواب پریدم.خوشحال بودم.نماز شکر خواندم.عالمِ مُعبِّری چنین تعبیرکرد: 

برادرت شهید شده و پیکرش ۲ روز دیگر برمی گردد؛ و شد آنچه باید!  

  💠۲۱ تیرماه سالروز شهادت خادم الحسین(ع)، سرباز ارتش-لشکر۲۱حمزه- "شهید تشنه لب"محمود صنگورنژاد در روزهای پایانی خدمت سربازی و جنگ است. پیکر محمود بعد از ۴ ماه از زمان شهادت در گلزارشهدای قم به خاک سپرده شد🌹

 

از گهواره تا ماه!

| شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۳۸ ق.ظ

 

علیرضا غوابش

 

     مامور ساواک در هنگام دستگیری امام خمینی در سال ۴۲ با کنایه پرسید: پس یارانت کجا هستند؟ امام محکم پاسخ داد: در گهواره های مادرانشان!      

    در یکی از روزهای سرد زمستان ۱۳۴۵ فضای خانه غوابش ها پر شد از صداهای نوزادی که پای روضه هایِ گهواره، گویا گریه از گرسنگی نمی کرد و مثل علی اصغر شیرخواره، اشک می ریخت بر غربت مولای زمانش! 

   "علیرضا" مهربان بود و عصای دست پدر و مادرش! 

روزها گذشت ... . سالها بود که علی اصغرها، علی اکبرهایِ خمینی شده بودند و آماده جانبازی!

بارها از جبهه پیام داده بود که اوضاع منطقه سخت است و نبرد نابرابر؛ چیزی شبیه روضه ها! در آخر هم در اوج گرمای تیرماهِ جزایر و در واپسین روزهای جنگ، تشنه لب مهمان ماه تشنه یِ بنی هاشم شد. پیکر چاک چاک علیرضا تا ۶ ماه انیس خاکهای بیابان بود.💠 ۲۱ تیرماه سالروز شهادت سرباز اسلام شهیدعلیرضا غوابش است. مزار مطهرش را در گلزارشهدای آبادان زیارت کنید🌹

"خسرو" شیرین دَهنان!

| جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۳۶ ق.ظ

شهیدخسرو امینیان

بچه یِ منطقه مستضعف نشین کارون آبادان بود و آشنایِ درد مردم.  

     به نیازمندان کمک می کرد و مهمتر اینکه دیگران را نیز به این حسنه ترغیب می کرد.

  تا مطمئن نمی شد که مشکل حل شده دست از پیگیری برنمی داشت!  

🔸در وصیت کوتاه و خواندنیش آمده:
سفارش من، ادای نماز اول وقت و شرکت در نماز جمعه می باشد.

💠سردار شهید "خسرو" امینیان از پایه گذاران اولین یگان ضدزره در سپاه دوران جنگ است. 

شاه شمشاد قدان "خسرو شیرین دهنان"
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت

با صبا در چمن، لاله سحر می گفتم
که شهیدان کِه اَند این همه خونین کفنان
گفت حافظ من و تو محرم این راز نِه ایم
از مِی لعل حکایت کن و شیرین دهنان
"حافظ"

سمیه باش؛ فاطمه شو!

| جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۳۲ ق.ظ

محمد اورکی چهارلنگ

  

نام: محمد اورکی چهارلنگ

والدین: سپهدار و منور 

   تولد: ۱۳۴۰ / آبادان 

  تحصیلات: دیپلم

  یگان خدمتی: سرباز ارتش ج.ا.ا

شهادت: ۱۳۶۰/۴/۲۰ / اهواز * اصابت گلوله به سر و سینه  

  مزار مطهر: تهران

💠وصیتنامه: 

   امشب با چند تن از برادرانم به دشمن شبیخون می زنیم انشاالله که پیروز می شویم و اگر خدا خواست زنده می مانم تا پیروزی را به چشم ببینم و لیکن اگر هم شهید شدم باز هم با پیروزی که فکرش را می کنم فاصله ای ندارم .
به قول امام عزیزمان ، چه کشته شویم و چه بکشیم پیروزیم! 

مادر عزیزم ... دلم می خواهد همچون سمیه پیرو راه پسرت باشی دلم می خواهد همچون فاطمه پیرو اسلام باشی و خواهرم نیز یک عنصر صادق برای این جامعه ببار آوری.

من مات من العشق نشانی مجنون!

| پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۲۹ ق.ظ

شریف عساکره

 

  نام: شریف عساکره
متولد:   ۱۳۴۷/۴/۲۸ / آبادان

     یگان خدمتی:  ارتش ج.ا.ا
شهادت : ۱۳۶۷/۴/۱۹ / جزیره "مجنون"                      
مزار مطهر: گلزار شهدای رامهرمز  

   💠لیلای همه دل شدگانی مجنون
یک دلبر و چند دل ستانی مجنون

گفتند جزیره ای و دور از همه ای
نزدیکی و دور از همگانی مجنون

در پیچش گیسوان هورت اینجا
سرهای بریده را مکانی مجنون

از داغ کدام لیلیِ سیمین رخ
اینطور خمیده و کمانی مجنون

آرامش بعد گردبادی بی رحم
آرام و مهیب توأمانی مجنون

از سرخی مغرب و طلوعت پیداست
من مات من العشق نشانی مجنون

با سپاهی از شهدا می آید!

| چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۳۳ ق.ظ

1521896399749شش

                         نام :    شهید عبدالرضا بندِبهمن 

سمت:  فرمانده گروه انقلابی الثوره

  نحوه شهادت:  درگیری با عناصر ضدانقلاب / جزیره مینو 

   تاریخ شهادت: ۱۸ تیرماه ۱۳۵۸ / مصادف با 《نیمه شعبان》

  🔸معنی واقعی آزادی، مسئولیت است و به همین خاطر اغلب از این امر می ترسند. "از جملات شهید"

    ◻️تصویر فوق، نمایی از تندیس شهید است که در پارک کنار کلیسای آبادان نصب شده است.

من علیرضا ۲۱ سال دارم!

| سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۱:۵۸ ق.ظ

شهید علیرضا بدری اقدم                       
شناسنامم میگه۲۱فروردین۴۴در آبادان بدنیا اومدم.پدرم اسماعیل،استوار شهربانیه واسم مادرمم،نارخانمه.  

  مثل همه بچه های آبادان عشق فوتبال بودم امادرکنارش خیلی هم درسخون. آخرشم دانشگاه قبول شدم؛رشته مکانیک!  

توی همون فوتبالم که بازیه تعداد بازیکنای دوطرف برابره اماجنگی علیه ماراه انداختن که توی تاریخ نظیرنداره.۶۰ نفربه یک نفر!!۶۰ تا کشور هرچی داشتن ریختن روی سر یک کشور تنها! مثل همین الان که هنوزم جنگه! منم دانشگاهُ ول کردم رفتم جبهه.مثل خیلیای دیگه. مثل چمران!  

   مثل همچین روزی-وسط تیرماه که از آسمون آتیش میباره-اون روز توی قلاویزانِ ایلام بخاطر امنیت شما خوبان مشغول نبرد بودیم که یک دفعه سرم تکان شدیدی خورد! ترکش خورده بود به سرم! بقیه ش را بعدا براتون تعریف می کنم؛ توی بهشت! 

من شهید علیرضا بدری اقدم هستم. ما توی قلاویزان ۶هزارتا !! شهید دادیم. 

بامعرفتها! هرروز ما شهدا رو یادکنید

به این عکسها خیره شو!

| سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۳۲ ق.ظ

 

ناصر عباسی

   نام:      ناصر عباسی

  تولد:    ۹ دی ۱۳۴۸ / آبادان 

پدر و مادر:حسین و جواهر 

  تحصیلات: پایان دوره راهنمایی

  شغل:    آزاد

یگان خدمتی: (ژاندارمری-سرباز)

  شهادت: ۱۷ تیر ۱۳۶۷/سورکوه بانه

  نحوه شهادت: اصابت گلوله به سر

  مزار مطهر:امامزاده عقیل اسلامشهر  

   💠بدلیل مهاجرت مردم آبادان در دوران دفاع مقدس، فقط ۱۷۰۰ شهید از ۴۵۰۰ شهید آبادانی، در زیر بمباران ها و عمدتا بدون حضور خانواده در گلزار شهدای آبادان و مناطق حومه دفن و سایر شهدا در دیگر استانها به خاک سپرده شدند.

شبیه جُون؛ مثل بِلال!

| سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۲۵ ق.ظ

عادل برازجانی

نام شهید: عادل برازجانی
تاریخ تولد:1347
محل تولد: آبادان
تاریخ شهادت:66/4/17
محل شهادت: بانه

🔸آن ملتی که از جانها و مالهای خویش و حتی فرزندان خویش ایثار میکند مسلماً پیروز است.
 امیدوارم خداوند گناهان مرا ببخشد و در زمره "شهیدان صدر اسلام" قرار دهد و این آرزو را توفیق این بنده حقیر بنماید و به راستی که جان دادن در راه اسلام چه شیرین است!

خُفته به خونان!

| دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۹، ۱۱:۵۴ ق.ظ

 

 

شهید سعید حمودی

 

نام       شهید سعید حمودی 

تولد      ۷ مهرماه ۱۳۴۴ / آبادان

  شهادت ۱۶ تیرماه ۱۳۶۵  / مریوان  

  💠شعری در مورد شهدای مریوان:            
کُشتند به سرحدّ وطن، تشنه به خونان
گُردان و یَلان را به شبیخون و فُسونان
بر بام، گریبان بِدَرد پرچم این مُلک
از رایحه کاکل آن خفته به خونان
شمعند خَمُش گشته که در امن بمانند
سرگرم زبان بازی خود، خیلِ زبونان
یاران حسینند که بر خاک فتادند
در دشت، بدونِ گُنه از حمله دونان
آن زنده جاوید که عقل از پی فهمش
از هند به چین می‌رود، از روم به یونان
رفتند و نرُفتیم ز مژگان، نم اشکی
خفتند و نگفتیم چنان گشته و چونان...(افشین علا)

بهروز رفیعی

| شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۶ ق.ظ

بهروز رفیعی

بهروز رفیعی در سال 1341 در آبادان متولد شد؛ وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و سپس جهت انجام خدمت مقدس سربازی به لشکر 21 حمزه ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست. 

🔸لشکر حمزه در طول سالهای دفاع مقدس، با تقدیم 5هزار 872 شهید، 26هزار و 764 جانباز سرافراز، یکهزار و 66 مفقودالاثر و چهارهزار و 135 آزاده، پیمان خود با انقلاب را ثبت کرده است.
🔹سرانجام در تاریخ 14 تیرماه 1362 در منطقه عملیاتی دهلران به فیض عظیم شهادت نائل شد.

💠پدر و مادر بهروز بعد از ۲۴ سال تحمل دوریش، به فاصله ۱۵ روز دارفانی را وداع گفتند. شادی ارواح والدین صبور شهدا صلوات🌼

سرباز خوب مرز وطن، نام روشنت
بر مسجد و ضریح و کلیسا نوشته شد
نام تو روی سنگ نه، بر سینه حک شده‌ست
نام تو بر کتیبه فردا نوشته شد
نام تو در کنار شهیدان و اولیا
در امتداد خضر و مسیحا نوشته شد
باور نمی‌کنیم، دریغا که زود بود
نام تو روی سنگ شب، اما نوشته شد

مادر بزرگوار سرلشکر خلبان شهید علیرضا یاسینی

 

علیرضا با اینکه بیشترین پروازهای جنگی را با هواپیمای (اف ـ ۴)‌ انجام داده بود و قهرمان پروازهای برون‌مرزی محسوب می‌شد اما در بازگو کردن آن همه رشادت و از خودگذشتگی اِبا داشت تا مبادا فداکاری‌هایش به شائبه ریا آلوده شده و خدای نکرده خودنمایی کرده باشد.(خاطرات مادر شهید یاسینی) 

  💠مادر بزرگوار سرلشکر خلبان شهید علیرضا یاسینی و بسیجی شهید رضا یاسینی- از افتخارات عشایر عرب آبادان قهرمان- به فرزندان شهیدش پیوست.

از کاظمین تا پاسگاه زید!

| جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۵۱ ق.ظ

سیدکاظم مجدی منفرد

کوچکتر که بود به بچه ها نماز یاد می داد و در جبهه هم کلاس آموزش قرآن داشت. 

  بهش گفتند سید کی ازدواج می کنی؟ خندید و گفت: اول آزادی ایران از جنگ؛ بعدش هم رهایی فلسطین؛ بعدش هم نوبت ازدواج منه! 

  روی پسرم خیلی حساب باز کرده بودم. آخه باردار که بودم توی حرم امام کاظم سلامتی و عاقبت بخیریش رو از امام خواستم‌. همونجا هم اسمش رو گذاشتم کاظم؛ آسید کاظم! 

💠سیدکاظم مجدی منفرد بعد از سالها مجاهدت در راه آرمان اهلبیت(ع) در ۱۳ تیرماه ۱۳۶۳ در پاسگاه زید به شهادت رسید.                                             🔹یادمان باشد که ما خون داده ایم
یک بیابان، مردِ مجنون داده ایم
یادمان باشد پیام آفتاب                         دست نا اهلان نیفتد انقلاب ....

رستگاری به وقت آسمان!

| پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۵۶ ق.ظ

شهید منصور امیدی

  ((شهید منصور امیدی)) مسافر آبادانی پرواز به همراه دیگر مسافران مظلوم و بی دفاع در هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی با حمله ناو آمریکایی به درجه رفیع شهادت نایل شد.

پرواز مسافربری از تهران به مقصد دبی در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ با شلیک موشک هدایت شونده از ناو یواس‌اس وینسنس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بر فراز خلیج فارس سرنگون شد و تمامی ۲۹۰ سرنشین آن که شامل ۴۶ مسافر غیر ایرانی و ۶۶ کودک بودند، به درجه رفیع شهادت نایل شدند. 

جرج بوش پدر رییس جمهور آمریکا (بخاطر رفتار شایسته و انجام خدمات برجسته) به فرمانده ناو متجاوز نشان افتخار داد.

این جنایت هشتمین تجاوز مرگبار هوایی تاریخ از نظر تعداد قربانیان است.

سَقّا ! سالروز شهادت شهید پرویز سیدآبادی

| پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۵۳ ق.ظ

شهید پرویز سیدآبادی

  کارگر تلمبه خانه آب بود. خوش اخلاق، مردم دار، زرنگ! 

برنامه کاری هر روزش این بود:    

صبح تا عصر تلمبه خانه 

   عصر تا صبح جزیره مینو! 

   او در گردان قائم آبادان در محور جزیره مینو فرمانده گروهان سوم بود. 

ما در جزیره نیروی کمی داشتیم و لذا پرویز خودش مرتب در کانال قسمتهای مختلف محور که نیروی کمتری وجود داشت را شخصا کنترل میکرد. وقتی طبق برنامه هر روزه به داخل کانال رفته بود مورد اصابت ترکش خمپاره قرار میگیرد و زمینگیر می شود، نیم ساعت بعد که متوجه غیبت طولانی شدند پس از مدتی پیکر خونین او را یافتند و به بیمارستان منتقل کردند که در آنجا به شهادت رسید. ( راوی: برادر سیدطاها موسوی/ سرهنگ محمدرضافرخی )

💠امروز ۱۲ تیرماه سالروز شهادت شهید پرویز سیدآبادی از کارکنان خدوم و گمنام اداره آب آبادان است. سالهاست تلمبه خانه آب جمشیدآباد نام زیبای او را بر پیشانی دارد. شادی روحش صلوات🌹

سالروز شهادت شهید اسماعیل کریمی ده بهی

| پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۴ ق.ظ

پدر سردار شهید حبیب الله

امیرالمؤمنین علی- علیه السلام - : "حق فرزند بر پدر این است که نام نیکویی برایش انتخاب کند و او را نیکو تربیت نماید و قرآن را به او یاد بدهد.

🔹در سال ۱۳۳۵ از آبادان به کربلا
رفتم پس از زیارت حضرت اباعبدالله(ع) بر سرمزار حبیب ابن مظاهر به دلم افتاد به ایشان
توسل نمایم از ایشان خواستم برایم دعا کند تا پس از دو فرزند
دختر که قبلا خداوند به من عطا
نموده بود فرزند پسری نصیبم نماید. خداوند پسری به من عطا نمود و به شکرانه اجابت دعایم نامش را حبیب الله گذاشتم... .
🔸سردار شهید حبیب الله(فرمانده توپخانه تیپ خاتم الانبیاء) در کربلای ۸ در شلمچه به "پدر شهیدش" پیوست تا همانگونه که پدر نذر کرده بوده همانند حبیب ابن مظاهر، "حبیب خدا" شود.
💠امروز ۱۲ تیرماه سالروز شهادت شهید اسماعیل کریمی ده بهی(پدر شهید حبیب الله) است.
شادی روح همه پدرها، خصوصا پدران شهید صلوات

شمر زمانه ات را بشناس!

| چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۱۶ ق.ظ

شهید داریوش اکبری سامانی

 

پدر و مادر عزیز حال که این نامه را می خوانید من در میان شما نیستم و از این دنیا رفته ام. ما روزی به دنیا آمده ایم و روزی نیز از این دنیا خواهیم رفت و چه بهتر که این مرگ در راه کشور عزیزمان ایران و در پیشگاه ملتی باشد که هدفش استقلال و آزادی است و "دشمن شماره یک خود" را که همان آمریکای جنایتکار است یافته و برای نابودی آن حاضر است که با چنگ و دندان و تا آخرین قطره خون به مبارزه خود ادامه دهد.

💠 ۱۱ تیرماه هرسال یادآور عروج خونین فرزند آبادان، درجه دار وظیفه ارتش اسلام شهید داریوش اکبری سامانی است. شادی روحش صلوات🌹

سالروز شهادت شهید رحیم غلامی

| سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ۰۴:۱۴ ب.ظ

محل متولد: آبادان                    محل شهادت: اروندکنار

   عضویت: سرگرد ناجا       یگان خدمتی: تیپ موسی بن جعفر (ع)

  🔸به نام یلان محمدنژاد / که شد شورشان غبطه گردباد
علی صولتانی که در خون شدند / به یک نعره از خویش بیرون شدند
به نام کسانی کنم ابتدا / که در خاک از آنهاست جوش صدا
به نام غیوران زهرانسب / ز خود رستگان به حق منتسب
حسن مذهبان صبور آمده / می زهر نوشان آن میکده
خراباتیان حسین آشنا / به خونرنگی مشرقین آشنا
اگر دم فرو بندم از ذکرشان / رها نیستم یک دم از فکرشان
من و یاد یاران که سر باختند / ولی بر ستم گردن افراختند 

شاعر:همرزم شهدا زنده یاد آقاسی

 

💠امروز ۱۰ تیرماه سالروز شهادت شهید رحیم غلامی است. شادی روحش صلوات

 شهادت شهید رحیم غلامی

 

شهید عباس حمدان دریس

| دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۹، ۰۴:۱۷ ب.ظ

شهید عباس حمدان دریس

 

شغل: کارگر ساختمانی   

  شغل پدر: نگهبان 

تحصیلات: دانش آموز دوم متوسطه عضویت در جبهه: بسیجی

  سن در زمان شهادت: ۱۸ سال  

  وضعیت ایثارگری خانواده: برادرش "قادر" نیز شهید شده است. 

🔸شما طبقه جوان برومند زاغه نشین، بر آن اشخاص کاخ نشین شرافت دارید، و شما هستید که اسلام را حفظ کردید.
یک موی سر این کوخ نشینان و شهید دادگان به همه کاخ ها و کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد.
این پایین شهریها و این پابرهنه ها _ به اصطلاح شما! _ اینها ولی نعمت ماها هستند.
اگر همراهی این توده های محروم نبود، حکومت نمی توانست بر قرار باشد.           امام خمینی(ره) 

💠گرامی باد نهم تیرماه سالروز شهادت شهید عباس حمدان دریس

سالروز شهادت سردار شهید محمود سرخیلی

| دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۹، ۰۴:۱۵ ب.ظ

شهید سرخیلی1x

 

قسم به عصر که تو در خسران نمُردی شهید!   

🔸ترکش به قلبش خورده بود!  

در لحظات آخر دیدم یه چیزایی با خودش میگه!    

گوشم را به دهنش نزدیک کردم؛ داشت آروم می خوند

    "والعصر، انّ الانسان لفی خسر ، الا الذین امنوا و عملوا الصالحات ، وتواصوا بالحق و تواصوا بالصبر" .  

   قسم به عصر که ... !   

💠امروز ۹ تیرماه سالروز عروج پاسدار شهید محمود سرخیلی(عضو شورای فرماندهی سپاه آبادان) است. شادی روحش صلوات

عکس های سردار شهید محمود سرخیلی

| دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۵۱ ق.ظ

شهید سرخیلی122x

شهید سرخیلی71

 

شهید سرخیلی15

شهید سرخیلی14

شهید سرخیلی13

شهید سرخیلی12

شهید سرخیلی11x

شهید سرخیلی11

 

شهید سرخیلی1شهید سرخیلی1

شهید سرخیلی1ض

شهید سرخیلی1x

 

 

شهید سرخیلی19