شهید بهرام شهریاری
- ۰ نظر
- ۲۹ آبان ۰۳ ، ۰۹:۱۴
حمید خیلی با محبّت بود در یکی از تابستان ها که مدارس تعطیل بود چند ماه را کار کرده بود وقتی دستمزدش را گرفت به جای این که برای خودش خرج کند و مثل پسرهای هم سن و سالش به فکر سر و تیپ خودش باشد، بیشتر دستمزدش رو داد وبرای من گردنبند طلا خرید. چون می دید با حقوق کارگری،آقام نمی تونه از این خرج ها بکنه و فکر می کرد خواهرش ممکنه احساس کمبود بکنه. حمید قلب مهربان و روح بزرگی داشت. 《خاطره ازخواهر شهید》
پیام "حسین(ع)" ، جانبازی و فداکاری است. ایثار خالصانه و مومنانه است. نفی هر گونه وابستگی های غیر توحیدی است و اسلام به اعتبار این حماسه ها زنده بوده است. این حماسه ها که از توبه آدم شروع و با قربانی اسماعیل تداوم، و در بدر و خندق بارور، و در کربلا تجلی شکوهمند یافت، در این جنگ تحمیلی مراحل اوج خود را یافته است که در حماسه های شما پدیدار و جاوید شده است.
رزمنده ای با هنر
یار امام و رهبر
سوی خدای اکبر
پر زده چون کبوتر
حاج صفر دلاور، حاج صفر دلاور
یاور رزمندگان
پیرو راه قرآن
به سوی باغ جنان
کرده لباس سفر
حاج صفر دلاور، حاج صفر دلاور
رنجبرنیکونهاد
عمری به رزم وجهاد
بال وپرخود گشاد
به وقت رزم وخطر
حاج صفر دلاور، حاج صفر دلاور
به عشق رب و دود
به جان ودل می نمود
به درگه او سجود
لیل و نهار و سحر
حاج صفر دلاور، حاج صفر دلاور
زراه عشق و صفا
به عهد خود با خدا
نموده هردم وفا
هماره، از هر نظر
حاج صفردلاور، حاج صفردلاور
شاعر: اسماعیل سوری
سنگین و باوقار،خوش اخلاق،خوش مرام،خوش برخورد، رشید بود
《حجت الله کاظمی ، همرزم شهید》
اهل تهجد بود اهل شب زنده داری بود سیمش وصل بود.....
《آقای ارشدی ، همرزم شهید》
قبادی نیا اینقدر اخلاقش عالی بود که من فکر نمیکنم به نیروهاش حتی تو گفته باشه ، اینقدر این شخص وارسته و خوش اخلاق بود خیلی انسان خود ساخته ای بود !
《سید کریم حجازی همرزم شهید 》
حمید فوق العاده آدم خاکی راحت و مدیری بود ضمن اینکه مثلا اون گفت و گوش و خنده هاش که خنده های خیلی خاصی هم داشت، یه قهقهه ای می زد ته کلامش یعنی تو خنده اش قهقهه میومد ضمن اینکه به این راحتی ارتباط می گرفت با بچه ها ولی یه آدمی هم بود که مدیریتش، مدیریت حساب شده بود و ذهن تشکیلاتی داشت و ذهن تشکیلاتی کمکش می کرد
《خاطره از همرزم شهید، آقای محمود امیری》